مادرانهای برای فرمانده گردان «یا زهرا» و سنگ مزار شهید با نوشتهای برای بانوی دو عالم
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۰۷۸۷۳
شهید محمدرضا تورجیزاده در بخشی از وصیت خود گفته بود: «اگر جنازهای از من آوردند دوست دارم روی سنگ قبرم بنویسید: یا زهرا (س)». - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، «در انتظار پدر» نوشته کبری خدابخش دهقی مادرانهای دلنشین از شهید محمدرضا تورجیزاده است. این کتاب بر اساس خاطرات و ناگفتههای مادرشهید محمدرضا تورجیزاده، فرمانده گردان یا زهرا (سلام الله علیها) به نگارش در آمده و از زمان تولد تا زمان شهادت را به تصویر میکشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از زاویهای دیگر، قالب کتاب روایت داستانی است که از ولادت مادر شهید تورجیزاده آغاز میشود و ابتدای کتاب در اصل شنیدههای مادر این شهید از مادر خودشان درباره کودکیشان بوده و داستان به همین منوال پیش آمده و روایتگر سیر زندگی ایشان از فوت پدر در خردسالی تا زمان ازدواج و تولد شهید تورجیزاده است.
کتاب از این قسمت وارد زندگینامه شهید تورجیزاده شده و به شخصیتپردازی این شهید میپردازد و راوی مراحل بزرگ شدن و درس خواندن محمدرضا و ثبت نام برای جبهه بدون اطلاع مادر است. در بخش بعدی کتاب داستانهای اعزام به جبهه شهید تورجیزاده و مجروحیت و تمام اتفاقهایی که در جنگ برای ایشان اتفاق افتاده تا زمان شهادتشان به روایت مادر شهید نوشته شده است. کتاب در شش فصل و حدود 200 صفحه در قطع رقعی تدوین شده است.
انتشار خاطرات و دست نوشتههای یک شهید در کتاب «او که از قبل انتخاب شده بود»پیشنهاد اسم «در انتظار پدر» برای کتاب زندگینامه شهید تورجیزاده از طرف مادر شهید ارائه و انتخاب شد. به دلیل اینکه مادر شهید تورجیزاده پدر خود را در دوران کودکی از دست دادند و سیر انتظاری ایشان در مراحل مختلف زندگی آشکار بوده و همذاتپنداری افراد مختلف با پدرشان، کتاب را پیش میبرد، ایشان خواستند که این نام برای کتاب انتخاب شود.
روایتهای این کتاب در قالب داستانهای مستند ارائه شده است. خانواده شهید تورجیزاده پس از انتشار کتب مختلف درباره شهید، حساسیت بسیاری روی این مساله پیدا کردند و دیگر اجازه چاپ هیچ اثری را نمیدادند و این کتاب با مدیریت خانواده شهید تهیه شده و روایتها مستند داستانی است و خود مادر شهید در یادداشتی اعلام کردهاند که تمام مطالب مورد تاییدشان است.
شهید محمدرضا تورجیزاده 23 تیرماه 1343 دیده به جهان گشود، او 5 اردیبهشت 1366 در بانه، منطقه عملیاتی کربلای 10 به شهادت رسید. در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصفناپذیر در مجالس عزاداری شرکت میکرد.
شهید محمدرضا تورجیزاده در بخشی از وصیت خود گفته بود: «اگر جنازهای از من آوردند دوست دارم روی سنگ قبرم بنویسید: یا زهرا (س)».
و حالا مزار او محل زیارت همه کسانی است که عاشق شهدا و شهادتند و به حالشان غبطه میخورند. محل زیارت کسانی است که دلشان از دنیا گرفته و هیچ گوش شنوایی هم جز همین شهدای بیادعا پیدا نکردهاند.
کتاب در انتظار پدر مادرانههایی دربارۀ شهید محمدرضا تورجیزاده را انتشارات شهید کاظمی منتشر کرده است.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: ادبیات دفاع مقدس کتاب شهید محمدرضا تورجی زاده شهید تورجی زاده مادر شهید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۰۷۸۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعرض جنسی به زنان به بهانه حضورشان بر سر مزار مادر!
پلیس آگاهی پایتخت، در اجرای طرح مقابله با تبهکاران، مردی را دستگیر کرده که چندین شاکی زن دارد و همه آنها میگویند توسط این مرد مورد آزار و اذیت و اخاذی قرار گرفتهاند.
روزنامه ایران در خبری نوشت: رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در حاشیه اجرای طرح برخورد با سارقان زورگیر که در مقر پلیس آگاهی تهران بزرگ برگزار شد، گفت: همکاران من در پلیس آگاهی تهران بزرگ پس از چندین روز کار اطلاعاتی، موفق به شناسایی تعدادی از سارقان به عنف و قاپزن شده و در نهایت طی ۴۸ ساعت گذشته با هماهنگی مقام قضایی، ۷۴ نفر از سارقان به عنف حرفهای و قاپزن را دستگیر کردند. این افراد در بازجوییهای اولیه به سرقت بیش از ۵۰۰ دستگاه تلفن همراه اعتراف کردند. همچنین با دستگیری این افراد ۲۱ باند سرقت نیز منهدم شد.
سردار علی ولیپور گودرزی درباره اینکه آیا انتشار ویدیوهایی مانند زورگیری در بزرگراه صدر نشاندهنده افزایش جرایم خشن است یا خیر، گفت: چنین مواردی در گذشته هم وجود داشته اما در گذشته ضریب نفوذ اینترنت به اندازه امروز نبوده است. آمارهای ما نشان میدهد که اتفاقاً در چنین سرقتهایی با کاهش روبهرو هستیم، اما انتشار گسترده ویدیو سبب میشود که افراد بیشتری از وقوع یک مورد باخبر شوند.
اخاذی با تهیه فیلم سیاه
اطراف یکی از متهمان دستگیر شده که مردی است با موهای بور، چند زن ایستادهاند و داد و فریاد میکنند. آنها مدعی هستند متهم آنها را بیهوش و به آنها تعرض کرده است.
یکی از شاکیها گفت: سال گذشته، بعد از فوت مادرم، حالم خیلی بد بود. یک روز در صفحه اینستاگرام به صورت اتفاقی با صفحهای مواجه شدم که مطالب قشنگی در رابطه با مادر نوشته بود. ناخواسته با حس همدردی عکسها را لایک کردم اما صاحب صفحه لحظاتی بعد به من پیام داد. مرد جوان مدعی بود که مادرش فوت کرده و برای آرامش او، هر هفته خیرات میدهد. مرد جوان از من خواست در مراسمی که برای آمرزش مادرش برگزار میکنند، شرکت کنم.
وی ادامه داد: با این نیت یک روز که مرد جوان میخواست به بهشت زهرا برود، با او راهی آنجا شدم. بین راه او به من آبمیوه داد و من بعد از خوردن آبمیوه بیهوش شدم و زمانی که به هوش آمدم، متوجه شدم که مرا مورد آزار و اذیت قرار داده و از من فیلم و عکس مستهجن تهیه کرده است. بعد از آن متهم با تهدید انتشار فیلم و عکسهای مستهجن در فضای مجازی من را مجبور میکرد پول و طلاهایم را در اختیارش قرار دهم.
شاکی دیگری گفت: مرا تا یکقدمی مرگ برد. باورتان نمیشود طوری به سرم کوبید که بیهوش شدم. فقط از ترس اینکه عکسها و فیلمهایم منتشر نشود، مبالغی را که برای اخاذی خواست، به او دادم.
شاکی دیگری گفت: متهم مرا برای شرکت در مراسم سوگواری و خیریه دعوت و با آبمیوه مسموم و سپس بیهوش کرد. بعد هم مثل سایر قربانیان از من فیلم و عکس مستهجن تهیه کرد. بعد از مدتی هم با من تماس گرفت و مدعی شد دو دستیارش که زنهای رمالی بودند، پس از احضار روح و رمالی باخبر شدهاند که داخل خانهام شمش طلا دارم و از من خواست شمش را به او بدهم. شمشی در کار نبود اما از ترس اینکه تصاویر منتشر نشود برایش شمش خریدم و به او دادم.
اما متهم منکر این اظهارات شد و گفت: من یک صفحه اینستاگرامی به نام «مادرانه» به خاطر مادر مرحومم درست کرده بودم و پستهایی در رابطه با مادر میگذاشتم. سعی میکردم با انجام کارهای خداپسندانه روح مادرم در آمرزش قرار بگیرد و هیچ جرمی هم مرتکب نشدهام.
یعنی ۵ شاکی دروغ میگویند؟
چه بگویم؟! آنها میگویند که من فریبشان دادهام و با آبمیوه و چای مسموم آنها را بیهوش کردهام و مورد آزار و اذیت قرار دادهام و برای اینکه بتوانم از آنها اخاذی کنم، فیلم هم از این صحنهها گرفتهام. اما آنها مشتری مغازه الکتریکیام هستند؛ نمیدانم چرا چنین ادعایی کردهاند.
میگویند آنها را به اطراف بهشت زهرا بردی و طلاهایشان را دزدیدهای؟
خودشان با پای خودشان بر سر مزار مادرم میآمدند، هیچ اخاذی نکردهام. خودشان پول به حسابم واریز میکردند.
اما پلیس این فیلم و عکسها را کشف کرده است؟
(سکوت متهم)